شعر پند آموز ، ای دوست

شنبه بیست و نهم مهر ۱۴۰۲، 1:53

اگر خواهی نگردی خوار ایدوست
کسی را خار و خس مشمار ایدوست

حریم و حرمت یاران نگهدار
که گردد حرمتت بسیار ایدوست

زجذر و مدّ این آشفته بازار
به همت توشه ای بردار ایدوست

زمکر نارفیقان بر حذر باش
نگردد تا که روزت تار ایدوست

مکن دل خوش براین دار سپنجی
که باشد سست و بی مقدار ایدوست

تددبُر استقامت در شداعد
نماید راه را هموار ایدوست

تو خود بردار بار خویشتن را
بدوش دیگری مگذار ایدوست

تداوم بر غرور و خودپسندی
نماید روح را بیمار ایدوست

اگر چه گل بود با خار امّا
تو بلبل باش با گل یار ایدوست

پناه و سایه بهر بینوا باش
نباشی کمتر از دیوار ایدوست

شدی بیدار اگر از خواب غفلت
«مــقدم» را نمـا بیدار ایدوست

نویسنده: !!☆farzad☆!!

آمارگیر وبلاگ

© داستانکده