جو دانشگاه رو مریم و دوست داشتنش تاثیر گذاشته بود

هر موقع از دانشگاه بر میگشت و جواد میرفت پیشش

یا میگفت خسته ام یا درس دارم یا به بهونه های مختلف

جوادو بی محل میکرد تا یک سال ...

 

ادامه داستان در ادامه مطلب 

منبع : داستانکده

ادامه مطلب
نویسنده: !!☆farzad☆!!

آمارگیر وبلاگ

© داستانکده