ابگوشت شربت

چهارشنبه بیست و نهم دی ۱۳۹۵، 2:22

نذر کرده بود درس دکتری اش که تمام شد

یکی دو سالی را در یک منطقه محروم طبابت کند

حالا درسش تمام شده بود و برای خودش دکتری !

روستای دور افتاده ای را انتخاب کرد

بار و بندیل را بست و عازم آنجا شد...

 

ادامه داستان در ادامه مطلب

منبع: داستانکده

ادامه مطلب
نویسنده: !!☆farzad☆!!

آمارگیر وبلاگ

© داستانکده