داستان طنز عمو حسن ( نخونی از دست رفته)
شنبه دوازدهم فروردین ۱۳۹۶، 4:59
صدای زنگ تلفن
دخترک گوشی رو بر میداره - سلام . کیه؟
سلام دختر خوشگلم منم بابایی!
مامانی خونه است؟ گوشی رو بده بهش!
نمیشه!
چرا؟
چون با عمو حسن رفتن تو اطاق خواب
طبقه بالا در رو هم رو خودشون بستن....
ادامه داستان در ادامه مطلب
ادامه مطلب
نویسنده:
!!☆farzad☆!!