نمی آیی چرا
جمعه چهارم آبان ۱۴۰۳، 21:44
شوق دیدار تو را دارم نمی آیی چرا ؟
مثل باران ، تند میبارم نمی آیی چرا؟
خسته ام از درد ، از آهنگ های بیکلام
خسته از آهنگ گیتارم نمی آیی چرا
غرق درکابوس میمانم مجال خواب نیست.
من چرا تا صبح بیدارم؟نمی آیی چرا ؟
رفته ای!باخاطراتت اشک میریزم هنوز
باز غم در سینه میکارم نمی آیی چرا ؟
ای دوای درد قلبم، خسته ام از زندگی
بی تو در بستر گرفتارم نمی آیی چرا
نسخه ای پیچیده دکتربوسه برلبهای عشق
آه، محتاج پرستارم نمی آیی چرا
هیچ کس من راپرستاری به جزروی تونیست
از تب این عشق، بیمارم نمی ایی چرا؟
شاعر : نظام فلاحی
نویسنده:
!!☆farzad☆!!